در تبلیغات خود خاص باشید

ابتذال و تکراری بودن در هر کاری انسان‌ها را فراری می‌دهد و تبلیغاتی که به این صفات شناخته شوند، هیچگاه تاثیری نخواهند داشت. درج کردن عباراتی در تبلیغ چون”بهترین در دنیا” یا “پایین ترین قیمت بازار” در بهترین حالت، ادعایی معمولی هستند. ولی عموما تاثیر منفی این عبارات بیشتر از تاثیر مثبت آنهاست .عباراتی از این قبیل در ذهن مخاطب تبلیغ، بیشتر حالت اغراق، خودخواهی و سستی ادعا را تداعی می‌سازند. این کار اعتبار شرکت و گروه شما را نزد مخاطب کاهش می‌دهد و منجر می‌شود بقیه ادعاهای شما هم نادیده گرفته شوند.

مردم دیگرعبارت‌های تکراری از این دست را بیشتر شعار‌های پوچ و خودخواهانه تلقی می‌کنند. گفتن عبارت‌های کلی مانند “کیفیت خارق‌العاده” اگرچه ممکن است به خودی خود دروغ به نظر نرسد ولی وقتی مخاطب می داند که برند دیگری هم کیفتی مشابه این را دارد به عنوان یک دروغ وکسانی که این ادعاها را در تبلیغ خود می‌آورند باید انتظار آن را داشته باشند که این تبلیغات چندان جدی گرفته نشوند.

در مقابل، هنگامی که در تبلیغ خود یک ادعای مشخص و خاص دارید، مخاطب می تواند قضاوت کند که آیا حقیقت را می‌گویید یا خیر. از طرفی مردم به طور طبیعی انتظار ندارند که ادعای مطرح در یک تبلیغ گزافه باشد. آنها پیش خود می‌گویند؛ هیچ فرد یا شرکتی آنقدر بی عقل نیست که میلیون‌ها تومان هزینه کند تا ادعای دروغین چاپ کند.

میزان اعتباری که یک آگهی در نزد مخاطب پیدا می‌کند بطور مستقیم وابسته به میزان اعتبار و صحت ادعاهای مطرح در آن دارد. بنابراین وقتی یک ادعای مشخص را در خود می‌آورد پذیرش آن برای مخاطب آسانتر می‌کند. مثلا اعداد و آمار واقعی به ندرت مورد تردید واقع می‌شوند. در نظر گرفتن این نکته چه درتبلیغات چاپی و چه فروشندگی مستقیم بسیار اهمیت دارد. اهمیت یک ادعا وقتی وزن مناسب پیدا می‌کند که خاص و قابل اندازه‌گیری باشد. مثلا گفتن اینکه لامپ کم مصرف انرژی کمتری از لامپ‌های رشته‌ای مصرف می‌کند، جای تردید برای کسی ندارد و هر کس می‌تواند این دو را مقایسه کند. یا مثلا در یک آگهی ممکن است نوشته شده باشد:” قیمت‌ها شکسته شد” ولی اگر نوشته شده بود “تخفیف 20 درصد” او یک ادعای مشخص و قابل اندازه‌گیری را در آگهی خود درج کرده که توجه  را به خود جلب می‌کند.

یک فروشگاه لباس در آمریکا که هدف خود را فروش البسه به طبقات محروم و فقیر جامعه قرار داده بود؛ سالها شعارش این بود:”پایین‌ترین قیمت در آمریکا” اما به تدریج رقبای این فروشگاه این عبارت را کپی کردند و پس از مدتی این شعار در تبلیغات تبدیل به یک حرف مبتذل و بی‌هویت شد. این بار مدیر شرکت تصمیم گرفت شعار خود را عوض کند. شعار جدید این بود  “سود خالص ما تنها سه درصد است” این یک عبارت مشخص و وزین بود که بسیاری روی مخاطب تاثیر گذار بود. از طرفی هیچ رقیبی هم نمی‌توانست چنین ادعایی را مطرح کند. سال بعد از این تغییر، فروش این شرکت افزایش چشمگیری داشت.

مثال دیگر مربوط به صنعت خودرو سازی آمریکا می‌شود. زمانی بود که یک باور عمومی غلط بین مردم آمریکا جا افتاده بود که قیمت واقعی خودرو خیلی کمتر از قیمتی است که به دست مصرف کننده می‌رسد. یک گروه تبلیغاتی با تجربه این شعار را برای آگهی این شرکت خودروسازی انتخاب کرد:”سود ما تنها 9 درصد است!” در ادامه آگهی لیستی از هزینه‌های پیدا و پنهان تولید خودرو لیست شده بود. به تدریج مردم متوجه شدند هزینه‌ی تولید اتومبیل با جمع زدن قیمت قطعات آن حاصل نمی‌شود و حدود نیمی از هزینه‌های خودرو هزینه‌های پنهان است. این تبلیغ در آن زمان بسیار موفق عمل کرد و باعث تصحیح یک باور عمومی غلط شد.

یک نمونه بسیار موفق در تاریخ تبلیغات که با یک ادعای در تبلیغات توانست بسیار سود کند مربوط به تبلیغ خمیر ریش است. سال‌ها این محصول با عبارات تکراری و غیر جذابی چون”کف فراوان”،”روی صورت خشک نمی‌شود”،”سریع عمل می‌کند” تبلیغ می‌شد. با این تبلیغات کلی تبلیغ هیچ شرکتی نسبت به رقبایش برتری خاصی نداشت. تا اینکه یک تولیدکننده جدید پا به میدان گذاشت و رقابت در این رشته بسیار دشوار بود چون معمولا افراد به ندرت مارک خمیر ریش مصرفی خود را تغییر می‌دهند. ولی راز موفقیت تبلیغات او رعایت همین اصل بود:” ادعای مشخص”. این شرکت در تبلیغ خود سه ادعای مشخص و قابل تجربه را آورده بود:”در یک دقیقه ریش را برای اصلاح نرم می‌کند”،”برای مدت 10 دقیقه روی صورت حالت کرمی خود را حفظ می‌کند و خشک نمی‌شود”و بالاخره “حاصل آزمایش و مقایسه 160 فرمول مختلف خمیر ریش ” شاید در تاریخ تبلیغات اینقدر سریع و موثر نبوده است.

همین قضیه در مورد تبلیغ ریش تراش هم صدق می‌کرد “همه می‌گفتند سریع اصلاح می‌کند تا اینکه یک شرکت یک عبارت مشخص در تبلیغ خود آورد:”اصلاح صورت در هفتاد و هشت ثانیه!” و خوب همچون مثال‌های قبلی این ادعا خاص و قابل تجربه بود. نتیجه‌ی مشخص است؛ افزایش فروش باور نکردنی.

نتیجه اینکه درست است که قرار دادن شعار تبلیغاتی در دو تبلیغ متفاوت می‌تواند فضای یکسانی را از آگهی‌ها اشغال کند ولی می‌تواند تاثیر گذاری بسیار متفاوتی داشته باشد. تفاوت واقعا گسترده است اگر احساس می‌کنید محصول یا فروشگاه شما واقعا ویژگی خاصی دارد که ارزش مطرح شدن را دارد، آن را به تاثیر گذارترین شکل مطرح کنید. تمام نکاتی که در این مقاله عنوان شد را برای انتخاب یک شعار خوب در تبلیغ باید مد نظر قرار دهید. تبلیغات چاپی بسیار هزینه‌بر و گران هستند. اگر یک فروشنده در فروشگاه ادعای نا به جایی مطرح کند،این اشتباه چندان عظیم نیست ولی وقتی قرار است ادعایی را با هزینه‌ی گزاف جلوی چشم میلیون‌ها مخاطب بگذارید، قضیه کاملا متفاوت است. هیچگاه یک حرف کلی در تبلیغات به چشم نمی‌آید. آوردن این جملات در تبلیغ مثل گفتن “حال شما چطوره؟” روزمره است که هم گوینده و هم شنونده در واقع علاقه‌ای به دانستن وضعیت سلامتی همدیگر ندارند و فقط محض رفع تکلیف است. در عوض ادعاهای خاص وقتی در تبلیغات چاپی مطرح شوند با ارزش به نظر می‌رسند و توجه مردم را به خود جلب می‌کنند.

منبع: از مجموعه مقالات کتاب تبلیغات علمی

 

مزیت های داشتن مشاور تبلیغاتی چیست؟

حرکت در مسیر تبلیغات ساده نیست. اگر آگاه به پیچ و خم های راه نباشیم محکومیم که سقوطی سنگین را متحمل شویم. در واقع مشاوره در تبلیغات نشان دهنده راهی است که یک برند باید برای رسیدن به بازار هدف طی نماید. تبلیغات یکی از راه های ارتباطیِ مهم با مشتری است.

1- شناخت شرایط ساطمان و تهیه گزارش شناخت از محصولات، خدمات و کمپانی طرف قراردادش

2- برنامه ریزی و اجرای برنامه های تحقیقاتی مطالعاتی مورد نیاز سازمان ها در حوزه تبلیغات و برندسازی

3- طراحی یک برنامه تبلغاتی (تقویم تبلیغاتی) برای ساختارمند کردن برنامه های تبلیغاتی

4- تعیین بودجه بندی مناسب در شرایط سه حالت خوش بینانه، عادی و سختگیرانه، برای تقویم تبلغاتی یاد شده

5- طراحی یک برنامه اجرا (Action Plan) قابل استفاده برای اجرای دقیق کمپین ها و برنامه های تبلیغاتی

6- پیش بینی و طراحی کمپین های تبلیغاتی در تقویم تبلیغاتی به فراخور نیاز

7- انتخاب پیمانکاران تبلیغاتی و نظارت بر عملکرد آنها برای عینیت بخشی هر چه بیشتر به برنامه های تبلبغاتی طراحی شده

8- گزینش رسانه های اثر بخش تبلیغاتی با توجه به میزان نرخ تبدیل و قیمت در زمینه رسانه های دیجیتال و رسانه های سنتی

9-آموزش پرسنل کارفرما در حوزه تبلیغات و کمک به استخدام نیروهای مد نظر در این حوزه

10- مشاور تبلیغات وظیفه تسهیل فرایند سنجش اثر بخشی ابلیغات را از طریق گروه های تحقیقات بازار فراهم میکند.

 

برندینگ چیست؟

 برندینگ Branding تمام روش هایی است که شما تصویری از محصول، خدمت و یا شرکتتان را در ذهن و چشم مخاطبانتان و یا مشتریان ایجاد می کنید.
بعبارتی  دیگر”برندینگ” فرآیند اقدامات علمی و تخصصی است که شما یا سازمان تلاش می کنند تا برندی خلق شود.

برند احساس و ادراکی است که درباره یک محصول، یک ایده، یک فرد و یا یک سازمان در ذهن کاربران و مصرف کنندگان شکل میگیرد.

ابتدایی ترین مفهوم برای برندینگ به معنی دادن وعده در خصوص یک برند (Brand) و سپس انجام آن تعهد می باشد.

در حقیقت برندینگ (Branding) یکی از مهمترین جنبه های هر کسب و کار اعم از کوچک و بزرگ, جزئی و یا تجاری است. یک استراتژی برندینگ موثر در یک بازار رقابتی فزاینده به شما حاشیه ی عمده می بخشد. اما حقیقتاً برندینگ به چه معناست و چگونه روی کسب و کار شما تاثیر می گذارد؟

اگر بخواهیم دلایل پیشرفت یک شرکت و یا یک کسب و کار را ارزیابی کنیم ، میتوانیم به وضعیت برند آن  حرفه دقت کنیم  که آیا محصولات  و یا خدمات  آنان یک برند شناخته شده است یا خیر ؟ بازخورد ها در رابطه با برندشان چگونه بوده است ؟

برندسازی یا برندینگ (Branding) فرآیندی منظم است که برای ایجاد آگاهی و افزایش وفاداری مشتری استفاده می­شود. هدف اصلی از برندسازی یک محصول، خدمت یا سازمان ایجاد ذهنیت و چشم انداز نسبت به تجارت خود در مشتریان است، تا جاییکه رفع نیازهای خود را در گرو مراجعه به شما بدانند. این کار مستلزم دستورهای سطوح بالا و آمادگی لازم برای سرمایه­ گذاری در آینده است. برندسازی (برندینگ) استفاده از هر فرصتی است تا بگوییم چرا مردم باید یک برند یا نام تجاری را نسبت به سایر برندها ترجیح و  انتخاب نمایند.

تعریف برندسازی یا برندینگ از نظر بزرگان

به طور کلی برندینگ یا برندسازی (Branding)، فرآیندی است که در طی آن به جایگاه احساسی و عاطفی یک محصول یا خدمت افزوده می‌گردد،بدین وسیله ارزش آن برای مشتریان و سایر مخاطبان افزایش می‌یابد.

برندسازی یا برندینگ (Branding) حاصل پیام‌ها و گزارش‌های رسانه هاست.هر قدر تعداد این پیام‌ها بیشتر و محتوای آن‌ها مطلوب تر باشد، نام تجاری قوی تر خواهد شد. ( اَل ریس، لورا ریس،کتاب سقوط تبلیغات و ظهور روابط عمومی)

برند توسط “مخاطبان” تعریف می شود نه صاحبان کسب و کار. برند آن چیزی نیست که “شما” می گویید هستید، بلکه چیزی است که مخاطبان شما می گویند. (جف بزوس – آمازون)

جوهر بازاریابی برند، فرصت ایجاد یک خاطره است.  (استیو جابز)

برندها با تعریف “شخصیت انسانی” خود وعده ای را به مصرف کنندگان می دهد.  (دیوید آکر)

برندسازی شامل مباحث و مفاهیم مختلفی چون جایگاه یابی و جایگاه سازی برند یا  Brand Positioning،نامگذاری برند،انتخاب رنگ و طراحی شخصیت بصری برند( لوگو، آرم و)،توسعه برند،ارزش برند و… می‌باشد.

انواع معماری برند و انتخاب بهترین شیوه اجرای آن برای برند شما

معماری برند یکی از ابزارهای استراتژیک و مهم برند است که رابطه‌ی بین برند مادر (parent brand) و زیربرندهای خانواده‌ی آن را تعریف و بررسی می‌کند. وظیفه‌ی برند مادر، تأیید همه‌ی این زیربرندهاست. معماری برند نشان می‌دهد چگونه یک زیربرند باید با برند اصلی (masterbrand) ارتباط بسیار نزدیک داشته باشد. ارتباطات برند و نیز نام برند، طراحی لوگو (نشان)، بسته بندی محصولات، ضمانت فروش و نظایر آن، مواردی هستند که این ارتباط یا بی‌ارتباطی را به صورت بصری و کلامی نشان می‌دهند. در اینجا ابتدا سه نوع معماری برند متداول را معرفی می‌کنیم و پس از آن به مراحل اساسی ایجاد معماری برند می‌پردازیم.

انواع معماری برند

معماری برند انواع مختلفی دارد. سه نوع از محبوب‌ترین آنها، خانه‌ی برندی (Branded House)، خانه‌ی برندها (House of Brands) و معماری برند ترکیبی (Hybrid Architecture) هستند. بسته به نوع برند و کسب‌وکارتان، می‌توانید یکی از این استراتژی ها را که برای برندتان مناسب‌تر است، انتخاب کنید.

۱. خانه‌ی برندی

در این نوع شیوه، یک برند مادر وجود دارد که همواره با زیربرندهای خانواده در ارتباط نزدیک است. نام همه‌ی زیربرندها در پیوند با برند مادر است. این ارتباط نزدیک و هماهنگی به‌جز نام برند، در لوگو، بسته‌بندی و ارتباطات برند نیز دیده می‌شود.

یکی از نمونه‌های آن، برند ویرجین (Virgin) است. ویرجین متشکل از چند برند مختلف مانند خطوط هوایی ویرجین، کافه ویرجین، ویرجین‌دیجیتال و تعدادی برند دیگر است. همه‌ی زیربرندهای این برند، نام ویرجین را بر خود دارند و عناصر دیگر آنها نیز با یکدیگر هماهنگ است.

آیا این استراتژی برای برند شما مناسب است؟

این نوع معماری برند شرایطی را برای برند اصلی فراهم می‌کند تا بیشتر در معرض دید عموم قرار بگیرد. این استراتژی، قابلیت‌های سازمان یا کسب‌وکار را گسترش می‌دهد و کمک می‌کند از سرمایه گذاری برند مؤثرتر استفاده شود.

۲. خانه‌ی برندها

در این نوع شیوه، برند مادر، مالکیت چند زیربرند مختلف را دارد و وظیفه‌ی آن مدیریت این زیربرندهاست. هر یک از این زیربرندها برندی منحصربه‌فرد هستند و ویژگی‌هایی متمایز از برند اصلی دارند. نام، لوگو و سبک ارتباطات این برندها کاملا مشخص است و با برند اصلی ارتباط نزدیک ندارند.

جنرال‌موتورز، مثالی مناسب برای این نوع معماری برند است. شاید باور آن مشکل باشد، اما برندهای شورلت، هامر، کرایسلر، کادیلاک، جیپ، مزدا، اوپل، بیوک و نظایر آن که برندهای متمایز از یکدیگر هستند، همگی زیربرند یک برند اصلی به نام جنرال‌موتورز هستند.

آیا این استراتژی برای برند شما مناسب است؟

این شیوه کمی انعطاف‌پذیرتر از خانه‌ی برندی است. در این نوع معماری، هر برند می‌تواند از طریق بازاریابی و استراتژی‌های ارتباطی منحصربه‌فرد، به بخشی از نیازهای بازار پاسخ دهد.

۳. معماری برند ترکیبی

این نوع استراتژی از هر دو ویژگی معماری برند استفاده می‌کند. در این مدل ترکیبی، همه‌ی انواع روابط بین برند مادر و زیربرندهای آن می‌توانند در کنار هم وجود داشته باشند. برخی از زیربرندها می‌توانند ارتباط نزدیک با برند اصلی داشته باشند و برخی دیگر می‌توانند ویژگی‌های متمایز خود را حفظ کنند. فولکس‌واگن مثالی کلاسیک برای این معماری است. این برند، علاوه‌بر اینکه برندی به نام فولکس‌واگن دارد، مادر برندهایی مانند بوگاتی، سیت، آئودی و اسکوداست که برندهای متمایز هستند.

آیا این استراتژی برای برند شما مناسب است؟

معماری برند ترکیبی، تلفیق خانه‌ی برندی و خانه‌ی برندهاست. این نوع معماری از نظر مالکیت، محصولات جانبی، استفاده از ارزش برند و محصولات یا برندهای مختلف و متناسب با بخش‌های مختلف بازاریابی، انعطاف‌پذیرتر است.

 

مراحل اساسی ایجاد معماری برند به‌طور مطلوب

پس از آشنایی با انواع معماری برند، ابتدا باید ببینید کدام‌‌یک از این شیوه‌ها برای برندتان مناسب‌تر است. برای انتخابی هوشمندانه، ابتدا باید از نیازهای برند خود آگاه باشید و مراحل ایجاد معماری برند را به‌خوبی درک کنید. سپس می‌توانید یکی از استراتژی‌های فوق را انتخاب کنید.

۱. مخاطبان اصلی‌تان را بشناسید

مخاطبان اصلی برندتان چه کسانی هستند؟ آیا با مشتریان، مصرف‌کنندگان، مشتریان بالقوه‌ی کسب‌وکار، کارمندان، جامعه‌ی مالی، شریکان تجاری، رسانه‌ها، دولت و نظایر آن ارتباط دارید؟ مخاطبان‌تان بومی هستند یا جهانی؟ برای جذب هرچه بیشتر مخاطبان‌ به چه چیزی نیاز دارید؟ مثال‌های زیر برخی از این نیازها را نشان می‌دهند:

مشتریان و مصرف‌کنندگان باید از عمق و گستردگی پیشنهادهای شرکت‌ آگاه باشند. در این صورت احتمال بیشتری وجود دارد که با شما ارتباط برقرار کنند و بتوانید محصولات یا خدمات خود را به آنان بفروشید.

مشتریان بالقوه‌ی کسب‌وکار باید از محصولات، خدمات و ارزش شرکت‌ آگاه باشند. در این صورت، شانس بیشتری خواهید داشت تا آنان را به‌عنوان مشتری به تجارت خود جذب کنید.

کارکنان باید سازمان را خوب بشناسند تا به بهره وری بیشتر دست یابند، حامی تجارت‌تان باشند و در گروه‌ها و اجتماعات خود (مانند اجتماعات شغلی و گروه‌های اجتماعی) درباره‌ی ارزش سازمان‌ با دیگران صحبت کنند.

جوامع مالی باید از گستردگی و ارزش شرکت آگاه باشند تا آن‌چنان که باید به آن توجه کنند و برایش ارزش قائل شوند.

شریکان تجاری باید از عملکرد شرکت‌ به اندازه‌ی کافی اطلاعات داشته باشند تا بتوانند ارزش و فرصت‌های بیشتری برای شرکت بیافرینند.

۲. درک روشنی از کسب‌وکار خود داشته باشید

معماری‌های موفقیت‌آمیز برند، پشتوانه‌ی مستحکمی از لحاظ کسب‌وکار دارند. برای ایجاد معماری برند مناسب، باید ابتدا اهداف کوتاه‌مدت و طولانی‌مدت شرکت (مانند مالکیت، رشد اساسی، فروش و عرضه‌ی اولیه‌ی عمومی) را مشخص کنید. ببینید آیا شرکت می‌تواند خطوط تولید محصول یا محدوده‌ی جغرافیایی‌اش را گسترش دهد یا خیر.

۳. ارزیابی ارزش زیربرندها و برندهای فرعی برند اصلی

معماری برند نشان می‌دهد چگونه برند اصلی و زیربرندهای آن به یکدیگر وابسته‌اند و از یکدیگر پشتیبانی می‌کنند. بنابراین پیش از آنکه تعیین کنید یک برند به برندهای دیگر خانواده سود یا ضرر می‌رساند، باید ابتدا درک روشنی از ارزش مشهود برندتان داشته باشید. یک زیربرند قوی می‌تواند از همه‌ی برندهای دیگر که در خانواده‌ برندها وجود دارند، حفاظت کند.

۴. ارزیابی ارزش در روابط برندهای مشترک

برندسازی مشترک، برندهای مختلف را در سطحی قرار می‌دهد که این برندها به تنهایی نمی‌توانستند در آن جای بگیرند. از این طریق، بر ارزش ویژه برند نیز می‌افزاید و باعث تقویت تجارت می‌شود. البته برندسازی مشترک می‌تواند در درازمدت مشکلاتی ایجاد کند. به‌عنوان مثال، مخاطبان ممکن است با پیام‌های متناقض برندها سردرگم شوند یا بروز مشکل برای یک برند، برندهای دیگر را نیز درگیر کند. به‌دقت بررسی کنید که آیا همکاری دو یا چند برند برای حمایت از یک محصول یا خدمات، لازم است؟ آیا این همکاری مزایایی خواهد داشت یا خیر؟

۵. تعیین بودجه‌ی بازاریابی

بیشترین هزینه‌ی بازاریابی برای معماری برند اصلی صرف می‌شود، زیرا مزایای حاصل از آن به همه‌ی زیربرندها تعلق می‌گیرد. از بین سه نوع معماری که توضیح دادیم، خانه‌ی برندها از همه گران‌تر است، زیرا باید روی همه‌ی زیربرندها سرمایه‌گذاری کند. بنابراین، هنگام ایجاد معماری برند، باید به میزان بودجه‌تان توجه داشته باشید.

۶. بررسی پیامدهای قانونی یا مالیاتی

با اینکه معماری برند به معماری سازمانی شباهت ندارد، ممکن است ایجاد برخی ساختارهای معین، پیامدهای مالیاتی یا قانونی داشته باشد. برای مثال، برای استفاده از برندی که به یک شرکت یا نهاد قانونی دیگر در سازمان اصلی تعلق دارد، اغلب به انعقاد قرارداد یا اخذ مجوز نیاز دارید. علاوه‌بر آن، ممکن است برای استفاده از یک برند (به‌ویژه در سطح بین‌المللی) به مجوز در حوزه‌ی قانونی دیگری نیاز داشته باشد. استراتژی‌های مربوط به همکاری برندها ممکن است بیشتر از سایر استراتژی‌ها به تخصیص هزینه‌های مربوط به صدور مجوز نیاز داشته باشند.

۷. ایجاد یک برنامه و جدول زمانی برای معرفی معماری برند

پس از آنکه مناسب‌ترین نوع معماری برند را برای شرکت‌ تعیین کردید، باید سیستمی بصری برای معرفی و حمایت از آن ایجاد کنید. به‌عنوان مثال، اگر در حال توسعه‌ی ساختار خانه‌ی برندی هستید، باید از بصری‌سازی برند (ویژوال‌برندینگ) استفاده کنید تا بتوانید همه‌ی جوانب را در کنار هم داشته باشید. از سوی دیگر، اگر تشخیص داده‌اید که داشتن زیربرندهای متمایز بیشتر به نفع کسب‌وکارتان است، باید سیستمی دارای هویت مشخص برای پشتیبانی از آن معماری ایجاد کنید. اگر در نظر دارید استراتژی معماری برند را تغییر دهید، می‌توانید از استراتژی‌های مختلفی که به این منظور وجود دارد، بهره ببرید. این روش‌ها، فرایند انتقال را (بدون آسیب‌رساندن به ارزش برند) تسهیل می‌کنند.

۸. ایجاد درخت تصمیم‌گیری برای حفظ معماری برند

پس از آنکه معماری برند موردنظر را ایجاد کردید، بهترین ابزار برای حفظ آن، استفاده از درخت تصمیم گیری است. درخت تصمیم‌گیری رسمی می‌تواند از هر گونه حدس و گمان بی‌پایه که ممکن است هنگام رویارویی با نتایج حاصل از مسائل مربوط به برند (شامل خرید، توسعه محصول یا برند داخلی، اصلاحات داخلی و مانند آن) رخ دهد، جلوگیری کند.

در طراحی معماری برند سازمان‌ هوشمندانه عمل کنید. این کار نیاز به تفکر دقیق دارد. باید به‌طور رسمی به معماری برند رسیدگی کنید و سرمایه‌های برندی را بهینه‌سازی کنید. درغیراین‌صورت برندتان را به‌سادگی به خطر می‌اندازید.

در تبلیغات خود خاص باشید

ابتذال و تکراری بودن در هر کاری انسان‌ها را فراری می‌دهد و تبلیغاتی که به این صفات شناخته شوند، هیچگاه تاثیری نخواهند داشت. درج کردن عباراتی در تبلیغ چون”بهترین در دنیا” یا “پایین ترین قیمت بازار” در بهترین حالت، ادعایی معمولی هستند. ولی عموما تاثیر منفی این عبارات بیشتر از تاثیر مثبت آنهاست .عباراتی از این قبیل در ذهن مخاطب تبلیغ، بیشتر حالت اغراق، خودخواهی و سستی ادعا را تداعی می‌سازند. این کار اعتبار شرکت و گروه شما را نزد مخاطب کاهش می‌دهد و منجر می‌شود بقیه ادعاهای شما هم نادیده گرفته شوند.

مردم دیگرعبارت‌های تکراری از این دست را بیشتر شعار‌های پوچ و خودخواهانه تلقی می‌کنند. گفتن عبارت‌های کلی مانند “کیفیت خارق‌العاده” اگرچه ممکن است به خودی خود دروغ به نظر نرسد ولی وقتی مخاطب می داند که برند دیگری هم کیفتی مشابه این را دارد به عنوان یک دروغ وکسانی که این ادعاها را در تبلیغ خود می‌آورند باید انتظار آن را داشته باشند که این تبلیغات چندان جدی گرفته نشوند.

در مقابل، هنگامی که در تبلیغ خود یک ادعای مشخص و خاص دارید، مخاطب می تواند قضاوت کند که آیا حقیقت را می‌گویید یا خیر. از طرفی مردم به طور طبیعی انتظار ندارند که ادعای مطرح در یک تبلیغ گزافه باشد. آنها پیش خود می‌گویند؛ هیچ فرد یا شرکتی آنقدر بی عقل نیست که میلیون‌ها تومان هزینه کند تا ادعای دروغین چاپ کند.

میزان اعتباری که یک آگهی در نزد مخاطب پیدا می‌کند بطور مستقیم وابسته به میزان اعتبار و صحت ادعاهای مطرح در آن دارد. بنابراین وقتی یک ادعای مشخص را در خود می‌آورد پذیرش آن برای مخاطب آسانتر می‌کند. مثلا اعداد و آمار واقعی به ندرت مورد تردید واقع می‌شوند. در نظر گرفتن این نکته چه درتبلیغات چاپی و چه فروشندگی مستقیم بسیار اهمیت دارد. اهمیت یک ادعا وقتی وزن مناسب پیدا می‌کند که خاص و قابل اندازه‌گیری باشد. مثلا گفتن اینکه لامپ کم مصرف انرژی کمتری از لامپ‌های رشته‌ای مصرف می‌کند، جای تردید برای کسی ندارد و هر کس می‌تواند این دو را مقایسه کند. یا مثلا در یک آگهی ممکن است نوشته شده باشد:” قیمت‌ها شکسته شد” ولی اگر نوشته شده بود “تخفیف 20 درصد” او یک ادعای مشخص و قابل اندازه‌گیری را در آگهی خود درج کرده که توجه  را به خود جلب می‌کند.

یک فروشگاه لباس در آمریکا که هدف خود را فروش البسه به طبقات محروم و فقیر جامعه قرار داده بود؛ سالها شعارش این بود:”پایین‌ترین قیمت در آمریکا” اما به تدریج رقبای این فروشگاه این عبارت را کپی کردند و پس از مدتی این شعار در تبلیغات تبدیل به یک حرف مبتذل و بی‌هویت شد. این بار مدیر شرکت تصمیم گرفت شعار خود را عوض کند. شعار جدید این بود  “سود خالص ما تنها سه درصد است” این یک عبارت مشخص و وزین بود که بسیاری روی مخاطب تاثیر گذار بود. از طرفی هیچ رقیبی هم نمی‌توانست چنین ادعایی را مطرح کند. سال بعد از این تغییر، فروش این شرکت افزایش چشمگیری داشت.

مثال دیگر مربوط به صنعت خودرو سازی آمریکا می‌شود. زمانی بود که یک باور عمومی غلط بین مردم آمریکا جا افتاده بود که قیمت واقعی خودرو خیلی کمتر از قیمتی است که به دست مصرف کننده می‌رسد. یک گروه تبلیغاتی با تجربه این شعار را برای آگهی این شرکت خودروسازی انتخاب کرد:”سود ما تنها 9 درصد است!” در ادامه آگهی لیستی از هزینه‌های پیدا و پنهان تولید خودرو لیست شده بود. به تدریج مردم متوجه شدند هزینه‌ی تولید اتومبیل با جمع زدن قیمت قطعات آن حاصل نمی‌شود و حدود نیمی از هزینه‌های خودرو هزینه‌های پنهان است. این تبلیغ در آن زمان بسیار موفق عمل کرد و باعث تصحیح یک باور عمومی غلط شد.

یک نمونه بسیار موفق در تاریخ تبلیغات که با یک ادعای در تبلیغات توانست بسیار سود کند مربوط به تبلیغ خمیر ریش است. سال‌ها این محصول با عبارات تکراری و غیر جذابی چون”کف فراوان”،”روی صورت خشک نمی‌شود”،”سریع عمل می‌کند” تبلیغ می‌شد. با این تبلیغات کلی تبلیغ هیچ شرکتی نسبت به رقبایش برتری خاصی نداشت. تا اینکه یک تولیدکننده جدید پا به میدان گذاشت و رقابت در این رشته بسیار دشوار بود چون معمولا افراد به ندرت مارک خمیر ریش مصرفی خود را تغییر می‌دهند. ولی راز موفقیت تبلیغات او رعایت همین اصل بود:” ادعای مشخص”. این شرکت در تبلیغ خود سه ادعای مشخص و قابل تجربه را آورده بود:”در یک دقیقه ریش را برای اصلاح نرم می‌کند”،”برای مدت 10 دقیقه روی صورت حالت کرمی خود را حفظ می‌کند و خشک نمی‌شود”و بالاخره “حاصل آزمایش و مقایسه 160 فرمول مختلف خمیر ریش ” شاید در تاریخ تبلیغات اینقدر سریع و موثر نبوده است.

همین قضیه در مورد تبلیغ ریش تراش هم صدق می‌کرد “همه می‌گفتند سریع اصلاح می‌کند تا اینکه یک شرکت یک عبارت مشخص در تبلیغ خود آورد:”اصلاح صورت در هفتاد و هشت ثانیه!” و خوب همچون مثال‌های قبلی این ادعا خاص و قابل تجربه بود. نتیجه‌ی مشخص است؛ افزایش فروش باور نکردنی.

نتیجه اینکه درست است که قرار دادن شعار تبلیغاتی در دو تبلیغ متفاوت می‌تواند فضای یکسانی را از آگهی‌ها اشغال کند ولی می‌تواند تاثیر گذاری بسیار متفاوتی داشته باشد. تفاوت واقعا گسترده است اگر احساس می‌کنید محصول یا فروشگاه شما واقعا ویژگی خاصی دارد که ارزش مطرح شدن را دارد، آن را به تاثیر گذارترین شکل مطرح کنید. تمام نکاتی که در این مقاله عنوان شد را برای انتخاب یک شعار خوب در تبلیغ باید مد نظر قرار دهید. تبلیغات چاپی بسیار هزینه‌بر و گران هستند. اگر یک فروشنده در فروشگاه ادعای نا به جایی مطرح کند،این اشتباه چندان عظیم نیست ولی وقتی قرار است ادعایی را با هزینه‌ی گزاف جلوی چشم میلیون‌ها مخاطب بگذارید، قضیه کاملا متفاوت است. هیچگاه یک حرف کلی در تبلیغات به چشم نمی‌آید. آوردن این جملات در تبلیغ مثل گفتن “حال شما چطوره؟” روزمره است که هم گوینده و هم شنونده در واقع علاقه‌ای به دانستن وضعیت سلامتی همدیگر ندارند و فقط محض رفع تکلیف است. در عوض ادعاهای خاص وقتی در تبلیغات چاپی مطرح شوند با ارزش به نظر می‌رسند و توجه مردم را به خود جلب می‌کنند.

منبع: از مجموعه مقالات کتاب تبلیغات علمی

 

چگونه یک آرم تجاری موفق طراحی کنیم؟

آرم‌ دارای “ارزش” بالایی برای محصولات و خدمات شرکت‌ها می‌باشد که به دنبال آن مشتریان نیز به آن توجه زیادی نشان می‌دهند و برخی اوقات به عنوان یک محرک برای خرید و استفاده از محصول در این زمینه کاربرد دارد. به همین دلیل گاهی اوقات آرم یا علامت تجاری در معنای خود گنگ به نظر می‌رسد.

حال باید بدانیم که معنی این “ارزش” چیست؟

رابطه نام شرکت و نوع محصول ارائه شده با این ارزش اهمیت بالایی دارد.

افرادی که در این زمینه دانش کافی دارند تمامی این حوزه‌ها را در چهارچوب تبلیغاتتعریف می‌کنند.

مشتری، همیشه نیازمند تبلیغات است به همین دلیل علامت‌های تجاری را در ذهن تصویری خود حک می‌کند. آنانکه تجربیات بسیاری در امر بازاریابی دارند همیشه داشتن یک آرم ساده و گویا را لازمه تجارت موفق می‌دانند.

چگونه یک آرم موفق طراحی کنیم؟

3 رویکرد رایج در طراحی آرم عبارتند از:

– خلق شخصیت به ظاهر (Golem)

–  دکوراسیون

– الحاق

در روش اول، شخصیت‌پردازی و هویت انسانی با تبلیغات همراهی می‌کند بدین صورت مشتریان با لوگو ارتباط برقرار می‌کنند.

در رویکرد دوم، خاص بودن برای جلوه بیشتر، عامل مهمی به نظر می‌رسد. طراحان این حوزه ادعا دارند که با طراحی‌های متمایز، مشتریان می‌توانند آنها را به راحتی از دیگر رقیبانشان تمیز دهند. در این روش به علت ابتدایی بودن آن باید برای بالا بردن اعتبار، دو روش دیگر را نیز با آن تلفیق کرد.

روند منطقی روش “الحاق” که با اضافه کردن ارزش‌ها در ارتباط با علامت تجاری و نشانه بوده و آن را به رویکرد پیشین اضافه می‌کند، برانگیختن نیازها و احساسات مشتریان بوده که با دیدن آرم، نیاز به استفاده از محصول در آنها احساس می‌شود.

علامت‌های تجاری همراه با ارزش افزوده آن، وسیله‌ای برای کمک به مشتریان برای رسیدن به اهدافی چون، هدف‌های حقیقی و ملموس (امتیازات اجتماعی و تجربی – احساسی و روانی) می‌باشد.

آرمی که دارای یک سناریوی متقاعد کننده نباشد مورد توجه قرار نمی‌گیرد. ممکن است به لوگو شباهت داشته باشد و دارای ویژگی‌های تصویری شناخته شده‌ای هم باشد، اما مصرف کننده به آن بی‌اعتناست. تمامی راه‌های جدید و موفق در زمینه تولید محصول، در طراحی لوگو نیز کاربرد دارد. هدف از طراحی موفق یک آرم کمک به مشتری برای بدست آوردن چیزی است که به آن نیاز دارد ولی نمی‌تواند آن را به راحتی پیدا کند.

هیچگاه نمی‌توان احساسات را به علامت تجاری یک برند تزریق کرد، اما در صورتیکه به عنوان کالایی که مورد نیاز است در نظر گرفته شود، خود برانگیزاننده احساس می‌شود. نتیجه مستقیم این انتظارات، احساسات مثبت است. سمبول‌هایی مانند نماد و فونت و نام و نشانه، برخلاف انتظار همه از تاثیر کمرنگی در این زمینه برخوردارند زیرا آنها تنها ما را برای رسیدن به هدف اصلی یاری می‌کنند.

یک متن تاثیر گذار بر احساسات افراد، خود یک اصل سازمان یافته است که باعث ارتباط مصرف‌کننده با عواملی نامربوط اما پر اهمیت (مثل فعالیت‌های

بازاریابی آن شرکت) می‌گردد.

طراحی و انتخاب درست آرم می‌تواند خود تاثیری شگفت‌انگیز بروی مشتری داشته باشد بدین معنی که شما می‌توانید در افراد آرزوها و انتظاراتی را بوجود آورید که تولید خود آن محصول به تنهایی نمی‌تواند این کار را انجام دهد. برای نمونه نوشابه Red Bull در افراد باعث این احساس می‌شود که با نوشیدن آن، انرژی زیادی به آنها منتقل می‌شود.

طراحی آرم‌های که درباره خود توضیح می‌دهند باعث برقراری یک مکالمه درونی فرد با خویش می‌گردد که در صورت طراحی صحیح و مناسب می‌تواند مشتری خود را جذب نماید.

با تأمل در این مطالب می‌توان برای ایجاد ارزش‌های تاثیرگذار اندیشید و آرم‌ها را وسیله‌ای برای رسیدن به آن در نظر گرفت

منبع : ایده یاب.

 

آنچه یک بازاریاب باید در مورد بازاریابی چاپی بداند

در این مطلب به بررسی چند نکته می‌پردازیم که از ملزومات طراحی های چاپی هستند و همواره هر بازاریابی باید این نکات را در نظر داشته باشد:

–لوگوی شما باید تطبیق پذیر باشد: مهمترین عنصر بصری هر کسب‌وکار، لوگوی آن برند به حساب می‌آید. اگر لوگوی مناسبی نداشته باشید، به طور حتم جذب مخاطب کار چندان آسانی برای شما نخواهد بود. البته تنها یک طراحی خوب برای لوگوی برند شما کافی نیست و باید لوگوی شما تطبیق پذیری بسیار بالایی داشته باشد تا بتوانید از آن در موارد چاپی خود به راحتی بهره ببرید.

–از رنگ‌های سازمانی خود حفاظت کنید: در حال حاضر اکثر کسب‌وکار ها از سیستم رنگی (CMYK) برای تهیه نمونه‌های چاپی خود بهره می‌برند. در صورتی که این تصاویر در کامپیوتر به واسطه سیستم رنگی (RGB) به عمل آمده و پرینت آنها در سیستم (CMYK) چندان کار درستی نیست و خود شما هم متوجه این موضوع می‌شوید که چه قدر در نسخه چاپی (CMYK) و نسخه دیجیتالی (RGB) تفاوت وجود دارد. بهترین راه حل این است که از سیستم رنگی PMS چاپی بهره ببرید تا رنگ‌ها دقیقا منطبق با (RGB) از آب درآیند.

 –مسائل زیرلایه ای: مسائل زیرلایه‌ای دارای اهمیت بسیار بالایی هستند و اگر از آنها غاقل شوید، طراحی های چاپی چندان خوبی نخواهید داشت. برای مثال استفاده از رنگ‌ها و فونت‌های نوشتاری از مواردی هستند که در مسائل زیرلایه‌ای قرار می‌گیرند و باید به آنها توجه ویژه ای داشته باشید.

 در کل بهتر است که بازاریابان برای فعالیت های آفلاین خود به مواردی که به بازاریابی چاپی مرتبط هستند توجه کرده و در این زمینه به درستی عمل کنند.

منبع: Marketing Profs

Despicable Me 3 2017 movie download

مقدمات بهینه سازی وب سایت (SEO)

اگرچه بسیاری از صاحبان وب سایت مایل هستند سایت خود را در نتایج بالای موتورهای جستجو خصوصا گوگل مشاهده کنند اما گاهی اوقات ، آنها با شرکت هایی مواجه می شوند که کار بهینه سازی وب سایت را انجام می دهند ولی متاسفانه عدم درک صحیحی از سئو و اثرات بلند مدت آن در روی کسب و کار ندارند.

عموم مردم سئو را به دلایل زیر مورد توجه قرار می دهند:

• سئو ترافیک رایگان زیادی را روی وب سایت شما می آورد که شامل تبلیغات کلیکی نمی شود.
• حتی شرکت هایی که تبلیغات کلیکی گوگل را انجام می دهند، بخش بزرگی از ترافیک های جستجو را از دست می دهند. حدود 70 درصد مردم روی نتایج ارگانیک جستحوی گوگل در مقایسه با تبلیغات کلیکی کلیک می کنند
• کاربران اینترنتی به نتایج ارگانیک سرچ گوگل اعتماد بیشتری می کنند.

 

قبل از آنکه شما یک شرکت سئو که به طور حرفه ای خدمات بهینه سازی سایت را استخدام کنید. ما از شما تقاضا داریم که متوجه باشید گوگل چگونه کار می کند، چه مطالبی به عنوان راهنمای وبمستر گوگل بیان می شود؟

چگونه موتور جستجوی گوگل کار می کند؟

وقتی شما پشت کامپیوتر یا لپ تاپ شخصیتان نشسته اید و در صفحه گوگل هستید، با لیستی از سایت ها در هر زمینه ای مواجه می شوید. چگونه گوگل صفحه ای را که مطابق با جستجوی شما هست پیدا می کند؟ و چگونه نتایج جستجو را تعیین می کند؟

گوگل را مطمئن سازید که درباره وب سایت شما می داند:

برای اینکه مشاهده کنید که آیا گوگل دریاره وب سایت شما می داند، کافی است به این شکل جستجو کنید: [site:sayeh-branding.com]

اگر صفحاتی از سایت شما نشان داده شد مشخص می شود که قبلا توسط گوگل ایندکس شده اند. اگر به نمایش گذاشته نشده بود ، پس سایت شما ایندکس نشده است و یا اینکه هنوز گوگل آن را کشف نکرده است. بنابراین شما باید سایت خود را گوگل با این صفحه آشنا سازید:
http://www.google.com/submityourcontent/website-owner

ابزار گوگل وبمستر :

گوگل وبمستر در نتایج جستجوی شما تاثیر مثبت خواهد داشت و باعث افزاش رتبه شما در موتور جستجوی گوگل خواهد شد. گوگل وبمستر برای شما گزارش های جزئی درباره صفحات ایندکس شده در گوگل فراهم می کند. برای شروع به کار آن، باید به لینک زیر مراجعه و ثبت نام کنید :
https://www.google.com/webmasters/tools

ویژگیهای یک شعار تبلیغاتی اثربخش

تدوین یك برنامه راهبردی دقیق و منسجم که در آن عوامل مؤثر در مراحل مختلف سفارش، ساخت و پخش آگهی لحاظ شده باشد ازضروریات یک آگهی موفق است. در این بخش سعی شده است با بیان مزایا و مراحل ساخت تبلیغات تلویزیونی به ترغیب صاحبان صنایع و کالا در سفارش وساخت آگهی تلویزیونی در جهت بالا بردن فروش محصول و جذب مخاطب بیشتر پرداخته شود.
در این راستا پس ازشناخت انواع تیزر، مراحل سفارش و ساخت آگهی معرفی میشود ودر راه رسیدن به یک ساختارموفق، اهمیت تصویردرارتباط با مخاطب وطراحی ایده برای ساخت یک آگهی اثرگذاربررسی شده، در پایان به بیان خصوصیات یک آگهی موفق جهت شناخت بیشتر سفارش دهندگان پرداخته شده است. توجه به عوامل موثر در پخش ازدیگر مواردیست که تاثیر آگهی تلویزیونی را به نحو شگفت آوری افزایش می دهد که در این مقاله به آن تاکید ویژه ای شده است.

مقدمه:
تبلیغات رفته رفته تمامی صحنه های تلویزیون را به تسخیر خود در می آورد. تکنولوژی های جدید تبلیغات، نه تنها ظاهر واقعی اشیا و مکان ها را به صورت آگهی های تبلیغاتی تغییر می دهند، بلکه اصالت تبلیغات در رسانه تلویزیون، محتوای برنامه ها را نیز تحت الشعاع قرار داده است. صنعت تلویزیون و تبلیغات که گذشته ای نه چندان دور را پشت سر خود دارد )از آغاز دهه ۱۹۵۰(

در حال حاضر، یکی از بزرگترین عرصه های بازرگانی با هزینه های میلیاردی برای ابرشرکت هاست، اما آینده تبلیغات می رود تا تلویزیون را به یک آگهی تبلیغاتی طولانی تبدیل کند. کل رسانه تلویزیون مبتنی بر تبلیغات است. ابرشرکت های چند ده میلیارد دلاری که شبکه های تلویزیونی را اداره می کنند- مانند سونی، والت دیزنی، جنرال الکتریک، تایم وارنر، ای. تی. اندتی، کام کست، نیوز کرپ، ویا کام و…- نمی توانستند بدون تلویزیون، به اندازه فعلی بزرگ شوند. بدون صحبت کردن از تبلیغات، سخن گفتن از تلویزیون ممکن نیست

بسیاری از كارآفرینان و صاحبان صنایع معتقدند، آگهی های تلویزیونی از توان مالی شان خارج است. پخش آگهی از شبكه های سراسری تلویزیونی، هزینه سرسام آوری دارد، در حالیكه تبلیغات در شبكه های استانی و محلی می تواند مقرون به صرفه باشد.

صاحبان كسب و كارهای كوچك با داشتن اطلاعات صحیح در خواهند یافت كه از طریق تلویزیون می توانند بیش از هر رسانه دیگری مشتری جذب كنند. رمز موفقیت در این است كه درك روشنی از مقوله تبلیغات، بازار و هزینه ها داشته باشند تا پولی كه صرف ساخت و پخش آگهی می شود به هدر نرود. مخصوصاً برای كسانی كه برای اولین بار، به سراغ آگهی های تلویزیونی می روند، برنامه ریزی اهمیت حیاتی دارد.

همانطور كه اشاره شد، برای آشنایی با كاركردهای یك رسانه، به خصوص تلویزیون باید صحبت كردن با افراد آگاه از جمله نمایندگی پخش آگهی تلویزیون، سایر صاحبان صنایع و مشتریان را در برنامه كاری قرار داد؛ همچنین داشتن دیدی درست،دقیق و همه جانبه در رابطه با انواع تیزر به انتخاب و سفارش صحیح آن می انجامد.

انواع تیزر تلویزیونی:

1- فیلم آموزشی: چگونگی انجام كار و یا فرهنگ خاصی را آموزش می دهد.
2- فیلم تشریحی: چگونگی انجام كاربا دستگاه و هرگونه توصیفی را كه به درك بهتر مخاطب از آن كمك می كند، ارائه می دهد.
3- فیلم آموزشی تبلیغی: اینگونه فیلمها كه برای افزایش فروش یك محصول ساخته می شوند بیشتر در سازمانهای بزرگ صنعتی و برای كاربردهای درون سازمانی و كارمندان بخش فروش طرح ریزی می شوند.
4- فیلم با هدف تقویت روابط عمومی: برای به دست آوردن اعتبار برای یك شركت و فراورده های آن در برابر مردم(معمولاً برای فروش مستقیم كالا) و یا برای دادن آگاهی و تبلیغات درباره یك سازمان دولتی یا یك نهاد مردمی ساخته می شود.
5- فیلم برای معرفی نام و یا آرم یك مؤسسه یا فروشگاه و یا حتی محصول خاص.
6- فیلم برای نشان دادن توانایی و كارایی نوعی محصول و یا یك مؤسسه.

سفارش آگهی تلویزیونی:
كارفرما با شناخت انواع تیزر و انتخاب نوع مورد نظر، گام در مرحله سفارش آگهی می گذارد. صاحبان صنایع بیشتر ترجیح می دهند آگهی هایشان از شبكه های تلویزیونی پرمخاطب پخش شود؛ زیرا آن را برای فروش محصولات و خدمات خود مؤثر می دانند. اما باید توجه داشت كه هر رسانه نقاط قوت و ضعف خاص خودش را دارد. افزون بر این تصمیم درباره ارجحیت یك رسانه بر رسانه دیگر، یا به خدمت گیری چند رسانه، به عوامل گوناگونی بستگی دارد.
برای داشتن درك بهتر از عوامل گفته شده، می توان از تجربیات سایر تولید كنندگان در ارائه آگهی های تبلیغاتی شان استفاده كرد، یا از نظرات نمایندگان جذب آگهی سود جست، گرچه اطلاعات نمایندگان جذب آگهی می تواند مفید واقع شود اما نباید این نكته را از نظر دور داشت كه آنها تلاش می كنند كار را به سود خود تمام كنند، بنابراین در این مورد باید هوشیارانه عمل كرد.
از سوی دیگر باید درباره میزان انتقال پیام به مخاطب با توجه به ویژگی هر رسانه تحقیق كرد. همچنین می توان محاسبه كرد هزینه رسانیدن پیام به تك تك مخاطبان چقدر خواهد شد.
تحقیق و پرس و جو درباره سفارش و ساخت آگهی همواره مفید خواهد بود؛ به عنوان مثال، برخی از شركتهای پخش، آگهی را رایگان می سازند به شرط آنكه سفارش دهنده بپذیرد آگهی او حداقل سه ماه پخش شود؛ این خود می تواند به عنوان یك گزینه در مقطع سفارش آگهی مورد توجه قرار گیرد.
كارشناسان به كارفرمایان توصیه می كنند پیش از ورود به عرصه تبلیغات تلویزیونی گامهای زیر را بردارند:
1) تعیین اهداف بازاریابی و تبلیغات:
سفارش دهنده آگهی باید بداند مشتریان او چه كسانی هستند یعنی می خواهد پیام آگهی به چه كسی برسد. شاید این امر بدیهی به نظر برسد ولی بسیاری از آگهی دهندگان نمی دانند كه محصولاتشان را به چه كسانی می خواهند ارائه دهند.
2) تعیین بودجه مشخص برای تبلیغات تلویزیونی:
تخصیص یك بودجه مناسب كه با مطالعه و كار كارشناسی صورت گرفته باشد این امكان را برای آگهی دهنده ایجاد می كند كه یك آگهی مناسب و تأثیرگذار در بهترین شرایط پخش نماید. عموماً هزینه تبلیغ در تلویزیون از سایر رسانه ها بیشتر است. این هزینه ها بر اساس نفوذ شبكه و مخاطبان برنامه خاصی كه سفارش دهنده تمایل به پخش آگهی در خلال آن دارد متغیر است.
3) محك زدن تبلیغات خود در مقیاس كوچك:
با هزینه ناچیزی می توان آگهی ها را بر روی گروه كوچكی از مخاطبان آزمود. با كمی دقت و حوصله می توان پیشنهادهای فروش را به گونه ای تنظیم نمود كه با خصوصیات و علایق گروهی از مخاطبان سازگارتر شده و بیشترین نتیجه را داشته باشد. تبلیغات وقتی بهترین نتیجه را خواهد داشت كه برای رساندن پیام به مخاطب از روشهای گوناگون استفاده شود و سپس مؤثرترین روش را برگزید.
4) انتخاب پیامهای كوتاه و جذاب برای ساخت آگهی:
تركیب بندی، تكنیك، نور، رنگ، حركت، حروف و خطوط زیبا اثر محسوسی بر جلب توجه مخاطبان و موفقیت محصول دارد. نثر زیبا و روان نیز در تركیب با این عوامل اثر گذارتر خواهد شد.
این مجموعه ممكن است مدتها در ذهن بیننده بماند و به اهداف آگهی دهنده كمك شایانی نماید.
ساخت آگهی تلویزیونی:
پس از سفارش آگهی، گام بعدی ساخت آگهی تلویزیونی است، در ساخت آگهی تلویزیونی برای اثرگذاری هرچه بیشتر و ساختار هر چه بهتر نكاتی چند باید مورد توجه قرار گیرد.
اهمیت تصویر:
وقتی آگهی های تلویزیونی در آغاز كار بودند، مخاطبان تلویزیون فقط شاهد آگهی هایی بودند كه غالباً مانند آگهی های رادیویی بر پایه كلام استوار بودند اما امروزه آگهی های تلویزیونی به استفاده هر چه بیشتر از تصویر مبتنی هستند.
“دیوید اگیلوی”[2] در كتاب “اعترافات یك آگهی ساز” می گوید: “در روزهای آغازین تلویزیون، اشتباه من این بود كه برای فروش اجناس بر كلمات تكیه كرده بودم این امر شاید به این دلیل بود كه ما به رادیو عادت كرده بودیم و در رادیو تصویر وجود نداشت”
بنابراین همواره باید در نظر داشت كه در تلویزیون باید داستان را در خلال تصاویر بیان كرد. آنچه نمایش داده می شود از آنچه گفته می شود مهم تر است، به طوری كه تصاویر قوی و مستحكم بهتر از كلمات می توانند با بیننده ارتباط برقرار نمایند.
در واقع متن به تنهایی كافی نیست، بلكه باید كلمات و تصاویر با هم تركیب شوند و هر كدام دیگری را تقویت كنند.
در كل می توان گفت در یك آگهی تلویزیونی تصویر حرف اول را می زند. بنابراین ایده باید طوری طراحی شود كه در قالب تصاویر كاملاً گویا باشد، بدون اینكه نیاز به گفتگو و یا نوشته های زیادی داشته باشد. اما همواره باید به این نكته توجه داشت كه تمام كلمات و تصاویری كه در آگهی ارائه می شوند به منظور ارائه تصویری مطلوب از محصول انتخاب شده اند و محصول نباید هیچ گاه در مسایل بی ارتباط و بیهوده گم شود. هر چه تصاویر یك آگهی با فكر و تدبیر انتخاب شده باشد باعث جذب بیشتر بیننده خواهد شد.

ارتباط با مخاطب:
هدف نهایی هر تبلیغ، برقراری ارتباط با بییننده به نحوی گیرا و مؤثر می باشد بطوریكه بتواند در مخاطب تأثیری عمیق بگذارد، در غیر این صورت انتظاری كه از یك آگهی می رود محقق نخواهد شد، بنابراین در نظر گرفتن عواملی كه به ارتباط هر چه بیشتر یك آگهی با مخاطب منجر می شود ضروری می باشد.
از جمله عوامل مهم احترام به مخاطب است كه در یك آگهی تبلیغاتی باید در نظر گرفته شود. همواره باید از شعارهای اضافی كه هیچ تأثیری در به خاطر ماندن آگهی ندارد و صرفاً باعث خستگی بیننده می شوند، پرهیز نمود. آنچه مردم از محصولات انتظار دارند در حال تغییر است. یك تیزر موفق تلویزیونی، آگهی است كه كلیشه ها را از میان بردارد و لحظات درخشانی برای مخاطب بیافریند، اما در عین حال باید روی ایده های سرگرم كننده، ساده و مستقل تمركز شود. آگهی نباید به شعور مخاطب توهین كند. شعور مخاطب به شكلی فزاینده رشد كرده است. روز به روز ساخت آگهی مؤثر مشكل تر می شود، زیرا جذب مخاطب با توجه به تعدد گزینه های مختلف برای انتخاب مشكل تر شده است. اگر بیننده از آگهی خسته شود و یا نتواند با آن ارتباط بر قرار كند، بسیار ساده با فشردن یك دكمه دستگاه كنترل از راه دور، از آن می گذرد. زن شاغل قرن21، دیگر زن خانه دار دهه50 نیست، بلكه از رشد فكری بیشتری برخوردار است.
عامل دیگر مفرح بودن آگهی است بطوریكه حتی وقتی مخاطب خسته است، به آن توجه نشان دهد. مخاطب باید از تماشای آگهی احساس خوشایندی پیدا كند، به عبارت دیگر باید آگهی را دوست داشته باشد.
به طور كلی باید گفت آگهی باید از ساختار هوشمندانه ای برخوردار باشد، یعنی در عین حال كه همه بینندگان را مساوی و یكسان تلقی كند از فخرفروشی، امرونهی مستقیم و اهانت به درك بیننده دوری كند، به طوری كه ضمن تأكید بر شعور مخاطب مطابق میل وی رفتار كند.
آنچه اهمیت دارد اینست كه در هر حال باید ظرفیت پذیرش مخاطب را در نظر گرفت. ممكن است سازنده یك آگهی حساسیت تصویری بالا یا دیدگاه هنری داشته باشد، اما باید از دریچه دید همه مخاطبین به آگهی نگاه كرد. تیزر تلویزیونی الزاماً برای جشنواره هنری ساخته نمی شود، بلكه باید مورد پسند عموم قرار گیرد، چرا كه تلویزیون رسانه ای است كه با مخاطب عام در ارتباط است.
بنابراین باید دانست كه مخاطب تیزر، عامه مردم اند، پس باید توقع سلیقه بصری جامعه را برآورده كند. ظرافت خاص ساخت تیزر همین است كه بتواند انتظار مخاطب خاص و عام را فراهم كند. مرز كار هنری وغیرهنری را گاهی نمی توان مشخص نمود. تیزر نباید تنها به سمت هنری بودن برود، در حدی كه برخی مخاطبان احتمالی خود را از دست بدهد، بلكه باید برای همه مخاطبان جذاب باشد.
نكته آخر اینكه مخاطب باید با یك آگهی همذات پنداری داشته باشد، یعنی بتواند خود را بجای شخصیت بازیگر آگهی و در حال استفاده از محصول ببیند.

طراحی ایده:
ایده آگهی باید بر اساس موضوعی طراحی شده باشد كه مصرف كننده از محصول انتظار دارد. در واقع باید با آنچه بیننده درباره محصول تصور می كند سازگار باشد. ایده یك آگهی باید طوری طرح شود كه منحصر بفرد بودن محصول را نشان دهد و از ادعایی كه درباره محصول می شود، حمایت كند. نكته ای كه هیچگاه نباید از آن غافل شد اینست كه ایده های ضعیف را نمی توان در پوششی از ارزشهای تولیدی پنهان كرد. امروزه آگهی ها برای همه مخاطبان رهاوردی دارد. سرگرمی و جایزه برای عوام، عقیده های درخشان و آثار ارزشمند برای افراد خلاق و نتایج مثبت فروش برای آگهی دهندگان.
به عنوان مثال برای ارائه ایده می توان موارد زیر را بر شمرد:
1- محصول را قبل از مصرف و بعد از مصرف نشان داد.
2- بر باور اطمینان استفاده كننده از محصول تأكید شود.
3- ابتدا مشكلی مطرح شده، سپس راه حلی برای آن ارائه شود به شرطی كه با راه حل تصنعی مواجه نباشیم و بهترین راه حل انتخاب شود.

خصوصیات یك آگهی موفق:
وقتی سفارش دهنده تصمیم به سفارش آگهی می گیرد، در وهله اول فقط به نمایش محصولش در تلویزیون می اندیشد؛ در واقع به ایده، كیفیت، تكنیك و زیبایی آگهی چندان اهمیت نمی دهد، اما به مرور بعد از پخش آگهی شروع به مقایسه آگهی خود با سایر آگهی های مشابه می كند. در این زمان در می یابد كه آگهی او از لحاظ كیفی و فنی با آنها متفاوت است. در بسیاری موارد اقدام به سفارش آگهی دیگری می نماید، تا بتواند با سایر آگهی ها رقابت كند. در واقع سطح سلیقه سفارش دهنده به مرور ارتقاء می یابد. بهمین دلیل معمولاً انواع تبلیغات ضعیف از تلویزیون قابل مشاهده است، البته این افزایش سطح سلیقه گاهی اصلاً اتفاق نمی افتد، زیرا حتی پخش یك آگهی ضعیف در دفعات زیاد به هر حال نام محصول را به گوش مخاطبان آشنا می سازد و باعث فروش بیشتر می شود.[3] پس سفارش دهنده با وجود ضعیف بودن آگهی، از تأثیر آن راضی خواهد شد و آگهی خود را موفق می پندارد و هر چقدر در مورد ضعف كار برای او توضیح داده شود دیگر حاضر به ریسك كردن و تغییر سبك آگهی نیست. باید توجه داشت كه موفقیت و دیرپایی بسیاری از آگهی ها، به توانایی آنان در استفاده از عناصر ثابت و اولیه بستگی دارد، اما هرگاه كه لازم باشد، باید عناصر تازه را بكار گرفت، پس باید همواره اندیشه ای نو در آنها وجود داشته باشد. با توجه به فن آوری های رایج، فرصت های نامحدودی برای نو آوری به وجود آمده است. محصولات ویدیوئی و سینمایی، امروزه به مرحله ای رفیع رسیده اند كه تولید هر آنچه را كه آرزو كنید ممكن می سازند، با كمی نگاه به اطراف خود و آنچه در سینما، تلویزیون و حتی موسیقی روی می دهد، با در نظر گرفتن تغییرات مخاطبان و با ساخت آگهی خلاقانه می توان در صحنه باقی ماند. منظور از آگهی خلاقانه، آگهی ای است كه در خاطر می ماند. نباید فراموش كرد كه به خاطر ماندن یك آگهی مهمتر از هر چیزی است . سیاست تیزر صرفاً وسوسه مخاطب برای خرید نیست، بلكه هدف آن حساس كردن ذهن بیننده نسبت به نام محصول است و بهمین علت لازم نیست محصول را بازسازی یا بازنمایی واقعی كرد یا جذابیت و قابلیت آن را نشان داد چرا كه وقتی ذهن بیننده نسبت به یك نام حساس شود، ناخودآگاه تمام محصولات این نام، مورد توجه مخاطب قرار می گیرد. .
البته نباید از نظر دور داشت كه تیزرهای تجاری هدفشان بالا بردن فروش است اما این موضوع دلیل آن نمی شود كه چیزی را توضیح دهد، خط تولید محصول را به نمایش درآورد، محصول را تعریف كند و یا قابلیتهای آن را معرفی نماید. كلمه “تیزر” به معنی “گزنده” است؛ یعنی چیزی كه بیننده را بگزد، به او شوك وارد كند و ضمن ایجاد همدلی، سرگرمی و میخكوب كردن مخاطب، تأثیر خود را تا مدتی در ذهن او برجای گذارد. برای تبلیغات نباید مخاطب را خسته كرد و بر او مسلط شد، تبلیغات باید مفرح، خلاقانه، شسته رفته و ساده باشد، به نحوی كه تا مدتی فكر بیننده را به خود مشغول كند.

پخش آگهی:
زمان پخش آگهی ها، تأثیر بسزایی در اثرگذاری بیشتر آنها دارد. امروزه شركتهایی وجود دارند كه با بررسی ساعات پخش و همچنین بالاترین تعداد بیننده، بهترین ساعات پخش آگهی را تعیین می كنند. دانستن بهترین ساعات پخش آگهی به تأثیرگذاری بیشتر و همچنین استفاده درست از هزینه ای كه برای پخش در نظر گرفته شده، كمك شایانی خواهد كرد. به طور مثال زمان قبل و بعد از برنامه كودك، برای آگهی محصولاتی كه بیشترین مصرف كنندگان آنها كودكانند مناسب تر است. واضح است كه میزان تأثیرگذاری آگهی در این ساعات به مراتب بیشتر از سایر زمانهاست.
آنچه مهم است اینست كه یك آگهی با كمترین هزینه، بیشترین تأثیر را بر مخاطب داشته باشد. هزینه های پخش یك آگهی سرسام آورند؛ پس باید زیركانه بهترین ساعات را كه احتمال می رود مخاطبان محصول پای تلویزیون نشسته اند، برای پخش آگهی در نظر گرفت. البته ساختار آگهی نیز در تعیین ساعات پخش آن، نقش قابل تأملی دارد. اگر یك آگهی به تناسب محصول و با توجه به نوع مخاطب ساخته شده باشد، برای انتخاب ساعات پخش، مشكلی وجود نخواهد داشت. اما ساختار برخی آگهی ها بر مبنای محصول و همچنین نوع مخاطبان انتخاب نشده است. برای چنین آگهی هایی نمی توان به راحتی ساعات پخش را تعیین كرد. تعدد دفعات پخش آگهی نیز ارتباطی مستقیم با اثرگذاری یك آگهی تلویزیونی دارد. واضح است مخاطب هر چه در دفعات بیشتری شاهد پخش یك آگهی باشد آن را سریعتر و عمیق تر به ذهن می سپارد. البته توجه به این نكته ضروری است كه تكرار یك تیزر تلویزیونی نباید به نحوی باشد كه در مخاطب دلزدگی ایجاد كرده، از اثرگذاری آن بكاهد؛ بلكه باید با توجه به نوع مخاطب و ساختار آگهی در مورد تعداد دفعات پخش آن تصمیم گرفت.
بنابراین سه عامل دیگر كه برای تأثیرگذاری بیشتر آگهی باید در نظر آید، عبارتند از:
1- ارتباط زمان پخش آگهی با نوع مخاطب.
2- ارتباط ساختار آگهی با زمان پخش آن.
3- تعدد دفعات پخش آگهی.